کد مطلب:27948 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:117

ولایت علی، ولایت خدا و پیامبر است












«إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ و وَالَّذِینَء َامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَ كِعُونَ؛[1] تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند».

593. الدرّ المنثور - به نقل از ابو رافع -:بر پیامبر خدا وارد شدم، در حالی كه خواب وحی، او را در ربوده بود.... لختی درنگ كردم. پیامبرصلی الله علیه وآله بیدار شد، در حالی كه می گفت:«"تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند". سپاس، خدای را كه نعمتش را بر علی تمام كرد. فضل[2] خدا بر علی، گوارایش باد!».[3].

594. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:علی بن ابی طالب، برادر و وصی و جانشین من و [ نیز ]امام پس از من است؛ كسی كه جایگاهش نزد من، همچون جایگاه هارون برای موسی علیه السلام است، جز آن كه پیامبری پس از من نیست.

او ولیّ شما پس از خدا و پیامبر خداست و خداوند - تبارك و تعالی - آن را در آیه ای از كتابش بر من نازل كرد:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند» و علی بن ابی طالب، نماز خوانْد و در ركوع، صدقه داد و در همه حال، قصدش خدا بود.[4].

595. تاریخ دمشق - به نقل از عمر بن علی بن ابی طالب، از پدرش -:این آیه:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند» بر پیامبر خدا نازل شد. پس پیامبر خدا [ از خانه ]بیرون آمد و به مسجد وارد شد. مردم در حال نماز خواندن بودند، برخی در ركوع و برخی ایستاده، كه بینوایی وارد شد. حضرت صلی الله علیه وآله پرسید:«ای مسكین! آیا كسی به تو چیزی بخشید؟». گفت:نه، جز همین ركوع كننده (یعنی علی) كه انگشترش را به من بخشید.[5].

596. امام علی علیه السلام:در مسجد، نماز می خواندم كه مسكینی در آمد و چیزی خواست. من در ركوع بودم. پس انگشترم را از انگشتم به او دادم و خداوند - تبارك و تعالی - درباره من، چنین نازل كرد:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز ]مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند».[6].

597. تفسیر الطبری - به نقل از مجاهد، درباره گفته خدای متعال:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند» -:درباره علی بن ابی طالب نازل شد كه در حال ركوع، صدقه داد.[7].

598. أنساب الأشراف - به نقل از ابن عبّاس -:آیه «تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند»، درباره علی علیه السلام نازل شد.[8].

599. المتّفق و المفترق - به نقل از ابن عبّاس -:علی علیه السلام در حال ركوع، انگشترش را صدقه داد. پیامبر صلی الله علیه وآله به مسكین گفت:«چه كسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟». گفت:آن ركوع كننده. پس خدای متعال، درباره آن، آیه:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند» را نازل كرد.[9].

600. تفسیر الفخر الرازی - به نقل از عبد اللَّه بن سلام، درباره گفته خدای متعال:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند» -:چون این آیه نازل شد، گفتم:ای پیامبر خدا! من دیدم كه علی علیه السلام انگشترش را در حال ركوع به نیازمندی صدقه داد. پس ما او را ولیّ خود می گیریم.[10].

601. النور المشتعل - به نقل از ابن عبّاس -:چون پیامبرصلی الله علیه وآله به اهل كتابِ تازه مسلمان شده، از جمله:عبد اللَّه بن سلام، اسد، اُسَید و ثعلبه فرمان داد كه دوستی شان را با یهود و نصارا ببُرند، چنین كردند.

پس بنی قُرَیظه و بنی نضیر گفتند:چرا ما با كسانی كه به دین محمّد در آمده و از دین ما بیزاری جسته و نیز دوستی با ما را بریده اند، دوستی بورزیم! سوگند به كسی كه به او سوگند خورده می شود، هیچ یك از ما با كسی كه به دین محمّد در آمده است، سخن نمی گوییم و با آنان ازدواج و خرید و فروش و نشست و برخاست نمی كنیم و بر آنان وارد نمی شویم و آنان را به خانه هایمان راه نمی دهیم. و چنین كردند.

این موضوع به عبد اللَّه بن سلام و یارانش رسید. پس هنگام ظهر، نزد پیامبر خدا آمدند و بر او وارد شدند و گفتند:ای پیامبر خدا! خانه های ما از مسجد، دور است و جای گفتگویی جز این مسجد نداریم. قوم ما چون دیدند كه با خدا و پیامبرش یار گشته ایم و آنها و دینشان را وا نهاده ایم، دشمنی خود را با ما آشكار نموده و سوگند یاد كرده اند كه با ما ازدواج نكنند و با ما نخورند و ننوشند و نشست و برخاست نكنند. نیز بر ما در نیایند و ما را به خانه خود، راه ندهند و هیچ گونه با ما درنیامیزند و سخن نگویند، و این بر ما سخت است. به خاطر دوری خانه هایمان، توانایی مجالست با اصحاب تو را هم نداریم.

پس در این هنگام كه از حال خود به پیامبرصلی الله علیه وآله شكوه می كردند، این آیه نازل شد:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند» و پیامبر خدا آن را برایشان خواند.

آنان گفتند:ما به ولایت خدا و پیامبرش و نیز مؤمنان، راضی هستیم.

بلال، ندای اذان سر داد. پیامبر خدا [ از خانه] بیرون آمد و [ داخل مسجد شد]، در حالی كه مردم در مسجد نماز می خواندند؛ برخی ایستاده و برخی در ركوع و برخی هم در سجده. ناگاه مسكینی را دید كه می گردد و از مردم، گدایی می كند.

پیامبر خدا او را فرا خواند و گفت:«آیا كسی چیزی به تو بخشید؟». گفت:آری.

گفت:«چه چیز به تو داد؟». گفت:انگشتری نقره.

گفت:«چه كسی آن را به تو بخشید؟». گفت:آن مرد ایستاده.

پیامبر خدا نگریست و دید كه او علی بن ابی طالب علیه السلام است. گفت:«در چه حالتی آن را به تو بخشید؟». گفت:در حال ركوع به من بخشید.

پیامبر خدا گفت:«"تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند. و هر كس خدا و پیامبرش را ولیّ خود گیرد،... " (تا پایان آیه)».[11].

602. تذكرة الخواصّ - به نقل از ابوذر غفاری -:روزی نماز ظهر را در مسجد خواندم و پیامبر خدا حضور داشت. بینوایی به گدایی برخاست و كسی چیزی به او نداد. علی علیه السلام در ركوع بود. پس با انگشتش به بینوا اشاره كرد و مسكین، انگشتر را از انگشت او گرفت.

پیامبرصلی الله علیه وآله كه شاهد آن همه بود، سرش را به سوی آسمان بلند كرد و گفت:«خدایا! برادرم موسی علیه السلام از تو درخواست كرد و گفت:"رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی... وَ أَشْرِكْهُ فِی أَمْرِی؛[12] خدایا! سینه ام را برایم بگشای و كارم را برایم آسان كن... و او را در كارم شریك گردان". پس آیه ای بر او نازل كردی كه:"سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِیكَ وَ نَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَنًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْكُمَا؛[13] به زودی تو را با برادرت نیرومند سازیم و برای شما دو نفر، تسلّطی قرار دهیم كه دستشان به شما نرسد".

خدایا! من محمّد، برگزیده و پیامبر تو هستم. پس، سینه ام را برایم بگشای و كارم را برایم آسان كن و وزیری (دستْ یاری) از خانواده ام برایم قرار ده و با او پشتوانه ام - یا پشتم - را نیرومند بدار».

به خدا قسم، پیامبرصلی الله علیه وآله دعایش را تمام نكرده بود كه جبرئیل علیه السلام از نزد خدای متعال فرود آمد و گفت:ای محمّد! بخوان:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند».[14].

603. تذكرة الخواصّ - درباره گفته خدای متعال:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و مؤمنانی كه...» -:پیامبر خدا [ از خانه اش] بیرون آمد. در مسجد، علی علیه السلام به نماز ایستاده بود و مسكینی هم انگشتری با خود داشت. پیامبرصلی الله علیه وآله به او گفت:«آیا كسی چیزی به تو بخشید؟». گفت:آری؛ آن نمازگزار این انگشتر را در حالت ركوع به من داد. پس پیامبر خدا تكبیر گفت و جبرئیل علیه السلام فرود آمد و این آیه را تلاوت كرد و حسّان بن ثابت هم سرود:

ای ابو الحسن! جان و خون من فدایت باد

و نیز هر كندرو و تندرو در طریق هدایت!

تو كسی هستی كه در ركوعت عطا كردی

جان مردمان به فدایت، ای بهترین ركوع كننده!

ای بهترین سرور، با انگشتر مباركت!

و ای بهترین خریدار و ای بهترین فروشنده!

پس خداوند، بهترین ولایت را درباره تو نازل كرد

و آن را در آیه های محكم دین،[15] بیان نمود.

و نیز سرود:

این كیست كه انگشترش را در ركوع، صدقه داد

و آن را نزد خود، نیك پنهان داشت؟

كسی كه بر بستر محمّد خوابید

تا محمّد، شبانه به سوی غار رفت؛

آن كه در قرآن، «مؤمن» نامیده شد

در نُه آیه كه فراوان تلاوت می شوند.[16].

604. امام باقرعلیه السلام:گروهی از یهود، اسلام آوردند، از جمله:عبد اللَّه بن سلام، اسد، ثعلبه، ابن یامین و ابن صوریا. آنان پیش پیامبرصلی الله علیه وآله آمدند و گفتند:ای پیامبر خدا! موسی علیه السلام به یوشع بن نون وصیّت كرد. وصیّ تو كیست، ای فرستاده خدا؟ و چه كسی ولیّ ما پس از توست؟

پس این آیه نازل شد:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند».

سپس [ پیامبرصلی الله علیه وآله] گفت:«برخیزید». برخاستند و به مسجد آمدند. دیدند مسكینی بیرون می آید. [پیامبرصلی الله علیه وآله ]گفت:«ای مسكین! آیا كسی به تو چیزی نداد؟». [پیامبرصلی الله علیه وآله] گفت:چرا، این انگشتری را دادند.

[پیامبرصلی الله علیه وآله] گفت:«چه كسی بخشید؟». گفت:این را آن مردی كه نماز می خوانَد، به من بخشید.

[پیامبرصلی الله علیه وآله] گفت:«در چه حالتی؟». گفت:در حال ركوع.

پس پیامبرصلی الله علیه وآله تكبیر گفت و اهل مسجد هم تكبیر گفتند و پیامبرصلی الله علیه وآله گفت:«پس از من، علی بن ابی طالب، ولیّ شماست». گفتند:به پروردگاریِ خدا و دین اسلام و پیامبریِ محمّد و ولایت علی بن ابی طالب، راضی هستیم. پس خداوند عزوجلنازل كرد:«وَمَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ و وَالَّذِینَء َامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُونَ؛[17] و هر كس، خدا و پیامبر او و مؤمنان را ولیّ خود گیرد، [ بداند] كه حزب خدا، پیروز است».[18].

605. امام باقرعلیه السلام:خدای عزوجل پیامبرش را به ولایت علی علیه السلام فرمان داد و بر او [ آیه:] «تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه نماز می خوانند و [ در حال ركوع، ] صدقه می دهند» را نازل كرد و ولایت اولو الأمر را واجب ساخت؛ امّا معنایش را نفهمیدند. پس خدا به محمّدصلی الله علیه وآله فرمان داد كه ولایت را برایشان تفسیر كند، همان گونه كه نماز و زكات و روزه و حج را تفسیر كرده بود.

چون این امر از جانب خدا رسید، پیامبرصلی الله علیه وآله دلْ تنگ شد و ترسید كه مسلمانان از دین خود بازگردند و او را تكذیب كنند. پس دلْ تنگی خود را نزد پروردگارش عزوجلبازگو كرد.

خداوندعزوجل به او وحی كرد:«یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ و وَاللَّهُ یَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ؛[19] ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ كن، كه اگر نكنی، رسالتش را نگزارده ای و خداوند، تو را از [ گزند] مردم حفظ می كند».

پس [ محمّدصلی الله علیه وآله] آن را با فرمان خداوند - كه یادش بر فراز باد! - آشكار ساخت و در روز غدیر خم، به اعلام ولایت علی علیه السلام برخاست و ندای نماز عمومی داد و به مردم امر كرد كه شاهد، به غایب برساند.

فریضه ها یكی پس از دیگری نازل می شدند و ولایت، آخرین فریضه بود. پس خدایعزوجل نازل كرد:«الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی؛[20] امروز، دینتان را برایتان كامل و نعمتم را بر شما تمام كردم». خداوندعزوجل [ در این آیه می گوید كه پس از این فریضه (ولایت)، فریضه دیگری بر شما نازل نمی كنم؛ چرا كه فرائض را برایتان كامل كرده ام.[21].

606. امام صادق علیه السلام - درباره گفته خدای متعال:«تنها ولیّ شما، خدا و پیامبر اوست و [ نیز] مؤمنانی كه... » -:مقصود، این است كه خدا، پیامبر او، و مؤمنان (یعنی:علی علیه السلام و فرزندان پیشوایش)، تا روز قیامت، به شما و كارها و جان ها و دارایی هایتان اولویّت دارند.[22].

607. الكشّاف - در تفسیر گفته خدای متعال:«وَهُمْ رَ كِعُونَ» -:واو، حالیّه است؛[23] یعنی:آن [ كار] را در حال ركوع انجام می دهند و آن، همان خضوع و خشوع و تواضع در برابر خدا، به هنگام نماز خواندن و صدقه دادن است.

نیز گفته شده:آن، قید حالت [ فقط ]برای «وَیُؤْتُونَ الزَّكَوةَ؛ صدقه می دهند» است؛ یعنی صدقه را در ركوع نمازشان می دهند.

این آیه درباره علی - كه خدا چهره اش را گرامی بدارد - نازل شد، هنگامی كه بینوایی از او درخواست كرد و او در ركوع نمازش بود. پس انگشترش را برای وی انداخت. گویی به انگشتش تنگ نبود و از این رو برای بیرون آوردنش، به كار فراوانی كه مستلزم بطلان نمازش باشد، نیازمند نشد.

اگر بگویی چگونه صحیح است كه این آیه درباره علی علیه السلام باشد، در حالی كه صیغه [ و الذین آمنوا] جمع است، می گویم:با آن كه سبب نزول، یك نفر است، صیغه به صورت جمع آمده تا مردم به چنین كارهایی ترغیب شوند و به پاداشی همانند آن برسند و نیز بر این نكته آگاهی داده شود كه لازم است سرشت مؤمنان، این گونه باشد كه به نیكی و احوالپرسی با فقیران، نهایت توجه را داشته باشند، تا آن جا كه اگر كار لازمی برایشان پیش آمد و جای درنگ نبود، آن را به تأخیر میندازند، حتّی تا پایان یافتن نماز[24]. [25].

608. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه علی را ولیّ خود گیرد، مرا ولیّ خود گرفته و هر كه مرا ولی بگیرد، خدایعزوجل را ولیّ خود گرفته است.[26].

609. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه را به من ایمان آورده و مرا تصدیق كرده است، به ولایت علی سفارش می كنم، كه هر كس او را ولیّ خود گیرد، مرا ولیّ خود گرفته و هر كه مرا ولی بگیرد، خدا را ولیّ خود گرفته است.[27].

610. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه را به من ایمان آورده و تصدیقم كرده است، به ولایت علی، پس از خودم سفارش می كنم، كه ولایت او ولایت من و ولایت من ولایت خداست.[28].

611. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كس به من ایمان آورده و تصدیقم كرده، باید علی بن ابی طالب را ولیّ خود بگیرد، كه ولایت او ولایت من و ولایت من ولایت خداست.[29].

612. الأمالی - به نقل از جابر بن عبد اللَّه انصاری -:پیامبرصلی الله علیه وآله برای ما خطبه خواند و در خطبه اش گفت:«هر كه به من ایمان آورده و مرا تصدیق كرده، پس از من علی را ولیّ خود گیرد، كه ولایت او ولایت من و ولایت من ولایت خداست. این، امری است كه پروردگارم با من عهد كرد و به من فرمان داد كه آن را به شما برسانم. هان! آیا رساندم؟».

گفتند:گواهی می دهیم كه رساندی.

گفت:«آگاه باشید كه شما می گویید:"گواهی می دهیم كه تو رساندی"؛ [ ولی ]همانا كسانی از میان شما با او در حقّش می ستیزند و مردم را بر او می شورانند».[30].

613. پیامبر خداصلی الله علیه وآله:هر كه مرا ولیّ خود گرفته است، علی را ولیّ خود بگیرد، كه هر كس به ولایت علی اعتقاد نداشته باشد، ولایت مرا انكار كرده است. هر كس را من مولایم، علی مولای اوست. هر كس با او دوستی كند، با خدا دوستی ورزیده و هر كس با او دشمنی كند، با خدا دشمنی ورزیده است.[31].

614. الخصال - به نقل از عامر بن واثله، از امام علی علیه السلام -:شما را به خدا سوگند می دهم كه بگویید آیا در میان شما كسی هست كه پیامبر خدا در حقّ او گفته باشد، این گونه كه در حقّ من گفته است:«همانا خداوند، مرا به ولایت علی فرمان داده است. پس ولایت او ولایت من و ولایت من ولایت پروردگارم است. این، عهدی است كه پروردگارم به عهده من نهاد و به من فرمان داد كه آن را به شما برسانم. آیا شنیدید؟».[32].

615. امام علی علیه السلام:جنگ با من، جنگ با خدا و صلح با من، صلح با خداست و اطاعت از من، اطاعت از خدا و ولایت من، ولایت خداست.[33].

ر. ك:ج 8، ص 47 (ولیّ صدقه دهنده در ركوع است).

شواهد التنزیل:245 - 209/1.









    1. مائده، آیه 55.
    2. در سعد السعود آمده است:«و تفضیل، یعنی برتری دادن علی...».
    3. الدرّ المنثور:106/3، النور المشتعل:5/63 و 6، سعد السعود:96.
    4. الاحتجاج:32/142/1، الیقین:127/348، روضة الواعظین:104.
    5. تاریخ دمشق:8950/357/42 و 9885/303/45، البدایة والنهایة:358/7.
    6. الخصال:1/580.
    7. تفسیر الطبری:4/جزء 289/6، تاریخ دمشق:357/42، تفسیر ابن كثیر:129/3.
    8. أنساب الأشراف:381/2، تفسیر الطبری:4/جزء 288/6، تفسیر ابن كثیر:130/3.
    9. المتّفق والمفترق:106/258/1، مناقب علی بن أبی طالب:356/312.
    10. تفسیر الفخر الرازی:28/12، النور المشتعل:11/77.
    11. النور المشتعل:7/66، شواهد التنزیل:237/234/1، المناقب:246/264.
    12. طه، آیه 32 و 26 و 25.
    13. قصص، آیه 35.
    14. تذكرة الخواصّ:15، شواهد التنزیل:235/230/1، فرائد السمطین:151/192/1.
    15. یعنی محكمات قرآن، كه همان آیه های روشن و بدون ابهام آن هستند. (م)
    16. تذكرة الخواصّ:15، النور المشتعل:8/69، شواهد التنزیل:237/236/1، و 238/237/1.
    17. مائده، آیه 56.
    18. الأمالی، صدوق:193/186، روضة الواعظین:115، مناقب آل أبی طالب:3/3.
    19. مائده، آیه 67.
    20. مائده، آیه 3.
    21. الكافی:4/289/1، دعائم الإسلام:15/1، تفسیر العیّاشی:22/293/1.
    22. الكافی:3/288/1.
    23. یعنی با جمله پس از خود، «حال» یا «قید حالتْ» تشكیل می دهد.
    24. برای آگاهی بیشتر از تفسیر آیه و دلالت آن، ر. ك:المیزان فی تفسیر القرآن:25 - 5/6.
    25. الكشّاف:347/1.
    26. تاریخ دمشق:8752/241/42، الأمالی، طوسی: 679/336، الاحتجاج:150/27/2.
    27. تاریخ دمشق: 8750/240/42 و 8749، مناقب علی بن أبی طالب: 277/230.
    28. مناقب الإمام أمیر المؤمنین:858/384/2، و 867/391/2 و 333/428/1.
    29. تاریخ دمشق:8746/239/42، كنز العمّال:32958/611/11.
    30. الأمالی، طوسی:940/418، مناقب الإمام أمیر المؤمنین:868/392/2.
    31. شرح الأخبار:533/205/2.
    32. الخصال:31/560.
    33. كتاب من لا یحضره الفقیه:5918/420/4، الأمالی، صدوق:961/703، بشارة المصطفی:191.